شرک نسبت به خدا یعنی چه ؟



آیه ی امروز : أَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ- بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ -

أَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ- بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ - إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ﴿١﴾ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ﴿٢﴾ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الأبْتَرُ ﴿٣﴾ *****اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ و اَبیها و بَعلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُک ***** اَللهُمَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِل فَرَجَهُم ***** اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ . به نام خداوند بخشنده مهربان پروردگارا ! حالا و هميشه ، سرپرست و نگه دار دوستت حجت بن الحسن باش - كه سلام ها و درود هاي تو بر او و نياكانش باد - پيوسته رهبر و ياورش باش ، راهنمايي اش كن و مراقب او باش تا هنگامي فرا برسد كه او را بر روي زمين ساكن كني - زميني كه مردم آن ، مشتاق ديدارش باشند- و زماني دراز او را از آنچه بر زمين است بهره مند سازي ، با رحمت خودت ای مهربان ترین مهربانان !!!!!

  *****   چهارشنبه ؛ 12 ارديبهشت 1403


به سایت قرآن - عترت - نماز خوش آمدید در این سایت به این سه مقوله اساسی فرهنگ و سبک زندگی اسلامی پرداخته می شود.
تا که قبول افتد و که در نظر آید

wWw.Kosar14.IR


شرک نسبت به خدا یعنی چه ؟



*******************************************

 شرک چیست؟
"شرک"، در لغت به معنای نصیب قرار دادن، و در هم آمیخته شدن دو شریک است و در اصطلاح قرآنی، در مقابل حنفیت به کار برده می شود و مراد از شرک، شریک و مثل و مانند قراردادن برای خداوند متعال است. حنیف، به معناى تمايل پيدا كردن از گمراهى به درستى و راستى است، و از آن جا كه پيروان توحيد خالص، از شرك روى گردان شده و به اين اصل اساسى متمايل مى‏شوند، به آنها حنيف گفته مى‏شود و نيز به همين دليل، يكى از معانى حنيف، مستقيم و صاف است".
خداوند متعال در قرآن کریم، به پیامبر خود می فرماید: قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِّلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
 "بگو: پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده، آیینی پا برجا (و ضامن سعادت دین و دنیا )، آیین ابراهیم (ع)، که از آیین های خرافی روی برگرداند و از مشرکان نبود".
همچنین می فرماید:  وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا وَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ - وَلاَ تَدْعُ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ يَنفَعُكَ وَلاَ يَضُرُّكَ فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِّنَ الظَّالِمِينَ - وَإِن يَمْسَسْكَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلاَ كَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَإِن يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلاَ رَآدَّ لِفَضْلِهِ يُصَيبُ بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ - قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ - وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَاصْبِرْ حَتَّىَ يَحْكُمَ اللّهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ  " و [به من دستور داده شده است] كه به دين حنيف روى آور و زنهار از مشركان مباش - و به جاى خدا چيزى را كه سود و زيانى به تو نمى‏رساند مخوان كه اگر چنين كنى در آن صورت قطعاً از جمله ستمكارانى - و اگر خدا به تو زيانى برساند آن را برطرف‏كننده‏اى جز او نيست و اگر براى تو خيرى بخواهد بخشش او را ردكننده‏اى نيست آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مى‏رساند و او آمرزنده مهربان است - بگو اى مردم حق از جانب پروردگارتان براى شما آمده است پس هر كه هدايت‏يابد به سود خويش هدايت مى‏يابد و هر كه گمراه گردد به زيان خود گمراه مى‏شود و من بر شما نگهبان نيستم - و از آنچه بر تو وحى مى‏شود پيروى كن و شكيبا باش تا خدا [ميان تو و آنان] داورى كند و او بهترين داوران است ".
بنابراین از نظر قرآن، شرک، نقطۀ مقابل دین حنیف است و برای شناخت شرک باید دین حنیف را شناخت، از جهت: "تعرف الاشیاء باضدادها"؛ یعنی، اشیا به واسطۀ ضدشان شناخته می شوند. در یک جمله، می توان گفت که شرک، ضد توحید است و همان طور که توحید دارای اقسامی است، شرک نیز دارای اقسامی است.
در منطق قرآن بت و بت پرستي نيز مفهوم وسيعي دارد هر موجود و هر كسي را كه تكيه گاه خود در برابر خدا قرار دهيم با هر عنواني كه باشد و سرنوشت خود را دست او بدانيم او بت ما محسوب مي شود ، كساني كه امروزه ظاهراً‌ خداپرستند اما استقلال يك فرد مؤمن راستين را از دست داده و تكيه گاهي براي خود از بندگان ضعيف انتخاب كرده اند و به صورت وابسته زندگي مي كنند را شامل مي شود.


فلسفه پرهیز از شرک چیست؟
باید دانست که شرک نقطه مقابل توحید است، و به فرمودة قرآن کریم، کسانی که به خداوند رحمان شرک می ورزند، در واقع خداوند را آنگونه که هست، نشناختند. اگر انسان بداند که خداوند رحمان وجودی است بی پایان و نامحدود، و آفرینش همة موجودات از ناحیة اوست، و هر موجودی در بقای خود، هر لحظه نیازمند عنایت و توجه اوست، و ادارة هستی و گشایش همة مشکلات، تنها بدست قدرتمند اوست، و روزی همة موجودات نیز از ناحیه اوست، و اگر شفاعتی هم انجام گیرد، به فرمان او خواهد بود، معنی ندارد که به غیر او روی آورد. از این رو بجاست که فلسفة پرهیز از شرک را در خود قرآن کریم، و در کلام خداوند منّان، جستجو کنیم. قرآن می فرماید :" إِنَّ اللّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاء وَمَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلاً بَعِيداً" یعنی "خداوند شرک به او را نمی آمرزد، ولی گناهان کمتر از آن را برای هر کس که بخواهد (او را شایسته ببیند)، می‌آمرزد. و هر کس برای خدا شریک قائل شود، در گمراهی دوری گرفتار شده است." این آیه شریفه، اشاره به اهمیّت گناه شرک دارد، که گناهی است غیر قابل عفو و بخشش، و هیچ گناهی بالاتر از آن نیست. شرک بلایی است که هر کس بدان مبتلا شود، هیچ امیدی به نجاتش نخواهد بود، مگر آنکه توبه کند. از نشانه های شرک، پراکندگی و جدایی و تفرقه میان انسان هاست. چرا که معبودهای مختلف، منشأ روش های متفاوت، و سرچشمه و جدایی میان افراد جامعه است ؛ به خصوص اینکه همواره شرک توأم با هوای نفس و تعصب و کبر و خودخواهی و خودپسندی بوده است. هر جا اختلافی وجود دارد، یقین بدانیم که در آنجا نوعی شرک حاکم است. قرآن کریم می فرماید : " مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ - مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ  " به سويش توبه بريد و از او پروا بداريد و نماز را برپا كنيد و از مشركان مباشيد - از كسانى كه دين خود را قطعه قطعه كردند و فرقه فرقه شدند هر حزبى بدانچه پيش آنهاست دلخوش شدند." بدین ترتیب، اساس همة مفاسد اقتصادی، شرک است ؛ پیروی از هوی و هوس، دنیاپرستی و مقام پرستی، خود نوعی شرک هستند.
از طرفی، کسانی که غیر از خدای یکتا، معبودی برای خویش قرار دهند، در زندگانی تکیه گاه محکم و استواری ندارند، بلکه تکیه گاه آنان سست و بی دوام و غیرقابل اعتماد، و ناپایدار در برابر حوادث است. خداوند در قرآن کریم، مشرکان را به عنکبوت تشبیه می کند، که سست ترین و ناامن ترین خانه ها و پناهگاهها را برای خود برگزیدند : مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاء كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ داستان كسانى كه غير از خدا دوستانى اختيار كرده‏اند همچون عنكبوت است كه خانه‏اى براى خويش ساخته و در حقيقت اگر مى‏دانستند سست‏ترين خانه‏ها همان خانه عنكبوت است. در مقابل، کسانی که به ایمان و توکّل بر خدای رحمان تکیه دارند، تکیه گاه و پناهگاهی محکم و امن و ابدی خواهند داشت. همچنین گناه شرک به قدری عظیم است، که باعث از بین رفتن تمام اعمال نیک انسان می شود، و او را در زمرة زیانکاران قرار خواهد داد. زیرا شرط قبولی اعمال، اعتقاد به یگانگی خداوند است، و بدون آن، هیچ عملی پذیرفته نیست : وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ و قطعا به تو و به كسانى كه پيش از تو بودند وحى شده است اگر شرك ورزى حتما كردارت تباه و مسلما از زيانكاران خواهى شد . گناه شرک، همچون آتشی است که تمام اعمال نیک انسان را می سوزاند. قرآن شرک را همچون طوفانی می داند، که اعمال آدمی را متلاشی ساخته، با خود می برد. می فرماید : مَّثَلُ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لاَّ يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُواْ عَلَى شَيْءٍ ذَلِكَ هُوَ الضَّلاَلُ الْبَعِيدُ " مثل كسانى كه به پروردگار خود كافر شدند كردارهايشان به خاكسترى مى‏ماند كه بادى تند در روزى طوفانى بر آن بوزد از آنچه به دست آورده‏اند هيچ [بهره‏اى] نمى‏توانند برد اين است همان گمراهى دور و دراز است. ." یکی از پندهای لقمان حکیم به فرزندش، اینست که :" وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ " یعنی "ای پسرم، چیزی شریک خداوند قرار مده، همانا شرک ظلم عظیمی است."


چرا ظلم عظیم؟
چه ظلمی از این عظیم تر، که موجودی بی‌ارزش و پست، شریک و همتای خداوند رحمان قرار گیرد. و چه ظلمی از این بالاتر، که انسان ارزش و شخصیّت وجودی خویش را، تا سرحدّ پرستش یک قطعه سنگ و چوب، پایین آورد. و نیز ظلمی که در اثر شرک، اجتماع را گرفتار تفرقه و جدایی و فساد اخلاقی  می کند. براستی چه ظلمی از این عظیمتر؟
رسول اکرم ( ص ) دربارة عاقبت مشرکان می فرماید :"خداوند در قیامت اعمال همه بندگان را محاسبه می کند، مگر کسی که به خداوند شرک آورد ؛ که در آن صورت، بدون حساب داخل در آتش می گردد."
انواع شرك :
در یک تقسیم بندی کلی، شرک به دو قسم "شرک در عقیده" و "شرک در عمل" تقسیم می شود. شرک در عقیده، به سه قسم تقسیم می شود :
1. شرک در الوهیت: اعتقاد به موجودی غیر از خداوند که به طور مستقل دارای تمام صفات جمال و کمال است. چنین اعتقادی موجب کفر می شود ، به همین جهت خداوند در قرآن کریم می فرماید:  لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَآلُواْ إِنَّ اللّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَن يَمْلِكُ مِنَ اللّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ أَن يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ وَمَن فِي الأَرْضِ جَمِيعًا وَلِلّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاء وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ " كسانى كه گفتند خدا همان مسيح پسر مريم است مسلماً كافر شده‏اند بگو اگر [خدا] اراده كند كه مسيح پسر مريم و مادرش و هر كه را كه در زمين است جملگى به هلاكت رساند چه كسى در مقابل خدا اختيارى دارد فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است از آن خداست هر چه بخواهد مى‏آفريند و خدا بر هر چيزى تواناست ".
2. شرک در خالقیت : انسان دو مبدأ مستقل برای عالم قائل شود، به طوری که خلق و تصرف در شئونات عالم به دست شان است. همان گونه که زرتشتی ها قائل به دو مبدأ خیر (یزدان) و شر (اهرمن) بودند.
3. شرک در ربوبیت: آن است که انسان معتقد شود در عالم، ارباب (پروردگاران) متعددی است و خداوند رب الارباب است. به این معنا که تدبیر عالم به هر یک از ارباب متفرق، به طور مستقل تفویض شده است. همان گونه که مشرکان عصر حضرت ابراهیم (ع) به این نوع شرک مبتلا بودند و گروهی ستارگان را مدبر عالم می دانستند و گروه دیگر ماه را و گروهی خورشید را .


شرک در مقام عمل :
شرک در مقام عمل را شرک در طاعت و عبادت می نامند و به این معناست که انسان خضوع و خشوعش ناشی از اعتقاد به الوهیت یا خالقیت و یا ربوبیت کسانی باشد که برای آنها خضوع و خشوع دارد و به آنها احترام می گذارد.اینها ملاک ها و معیار­های شرک است که از قرآن مجید استفاده می شود. اما عده ای، از پیش خود معیارها و ملاک هایی برای شرک ابداع کرده اند و با آن ها، دیگر مسلمانان را به شرک متهم می کنند.
براي توضيح بيشتر ؛ پس شرک به چهار دسته تقسیم می شود :‌
1- شرک در ذات خدا : شرک در ذات خدا یعنی به یک واجب الوجود اعتقاد نداشتن که البته این اعتقاد چه در گذشته و چه حال بسیار نادر بوده و اکثر مردم به یک ذات واجب الوجود اعتقاد دارند.
2-شرک در صفات خدا : شرک در صفات مانند اینکه بگویيم غیر خدا در همه جا هست! یا غیر او را مؤثر در عالم هستی بدانیم! یا اینکه غیر خدا را آگاه و شنوا  و بینا در احوال خلق دانستن.
3-شرک در افعال خدا : شرک در افعال خدا مانند این که غیر خدا را در خلق اشیا بدون اسباب بپنداریم و خرق عادت را به دیگری نسبت دهیم چون فقط اوست که می تواند به آتش دستور سرد شدن دهد و یا زنده شدن مرده و یا زنده کردن پرندگان کشته شده را دهد.
4-شرک در عبادت : اما شرک چهارم شرک در عبادت است که اغلب مردم در زمان پیامبر ( ص ) و همچنین در حال حاضر مبتلا به آن بوده و هستند. برای آشنائی بهتر آن با استفاده از قرآن ببینیم که خداوند به چه دلیلی عقاید مردم مکه و یهود و نصارا را شرک دانسته و به آنان مشرک خطاب فرموده است.
ابتدا باید بدانیم که مشرکین مکه همه توحید در ذات و افعال خدا را قبول داشته اند درسوره عنکبوت آیات 61 و63 میفرماید:
وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ - وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّن نَّزَّلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ مِن بَعْدِ مَوْتِهَا لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ « و اگر از ایشان بپرسی چه کسی آسمان ها و زمین را خلق کرده و خورشید و ماه را که مسخر نموده؟ البته خواهند گفت الله پس به کجا سر گردانند.» « و اگر از آنان بپرسی چه كسي از آسمان آبی نازل کرد که زمین را پس از موات ( مرده ) بودنش احیا کند؟ البته خواهند گفت : خدا ؛ بگو الحمد الله بلکه بیشترشان بی خردند.»
یا در سوره زخرف آیه 87 میفرماید: « وَلَئِن سَاَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَاَنَّی يُوْفَکُونَ» « و اگر از ایشان سئوال کنی چه کسی ایشان را خلق کرده البته  می گویند :  خدا ؛ پس به کجا برده می شوند.»
سوره زمر آیه 3 میفرماید: أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ « آگاه باش دین خالص فقط برای خداست و آنان که اولیائی غیر از خدا گرفته اند بعنوان این که عبادتشان نمی کنیم مگر برای آنکه ما را بسوی خدا نزدیک کنند محققاً خدا بین ایشان در آنچه اختلاف می کنند حکم می کند. محققاً خدا هدایت نمی کند کسی را که دروغگوی نا سپاس است.»
پس ملاحظه فرمودید که خداوند کسانی که غیر خدا را اولیا می گرفتند و استمداد و یاری می خواستند تحت عنوان این که آنان ما را به خدا نزدیک می کنند دروغگو خطاب فرموده که خدا هدایتشان نمی کند.
خداوند خواندن را عبادت دانسته و در سوره غافر آیه 60 میفرماید: « وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ « و پروردگارتان فرمود مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم محققاً کسانی که از بندگی و عبادت من تکبر ورزند به زودی به حال خواری داخل دوزخ گردند.» پس خواندن غیر خدا عبادت غير خدا و  شرک است.
خداوند در سوره شعرا آیه 213 می فرماید: فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ اِلَهًا آخَرَ فَتَکُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ  « نخوانید با خدا الله ( مرکز توجه ) دیگری را که از عذاب شدگان خواهی شد »
و در سوره جن میفرماید: وَاَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ اَحَدًا
« به یقین مساجد مخصوص خداست پس نخوانید با خدا احدی را . »‌
و نيز توجه بفرماييد به آيه ي 150 سوره ي مباركه ي انعام : « قُلْ هَلُمَّ شُهَدَاءكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللّهَ حَرَّمَ هَذَا فَإِن شَهِدُواْ فَلاَ تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاء الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَالَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ وَهُم بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ  - بگو گواهان خود را كه گواهى مى‏دهند به اينكه خدا اينها را حرام كرده بياوريد پس اگر هم شهادت دادند تو با آنان شهادت مده و هوسهاى كسانى را كه آيات ما را تكذيب كردند و كسانى كه به آخرت ايمان نمى‏آورند و [معبودان دروغين را] با پروردگارشان همتا قرار مى‏دهند پيروى مكن . »‌

سلام بر مبارزان با شرك و كفر :
خداوند وقتي از بزرگان بندگي و انبيا و رسولان مي خواهد تجليل فرمايد به آنان سلام مي دهد و نام آنان را در قرآن ذكر مي فرمايد. در سوره ي مباركه صافات آيات 181 – 180 مي فرمايد : سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ - وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ منزه است پروردگار تو پروردگار شكوهمند از آنچه وصف مى‏كنند - و درود بر فرستادگان و يا در سوره نمل آيه ي شريفه 59 مي فرمايد : قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ بگو سپاس براى خداست و درود بر آن بندگانش كه [آنان را] برگزيده است آيا خدا بهتر ست‏يا آنچه [با او] شريك مى‏گردانند.
 پس چه بهتر ما نيز امامان و ائمه و بزرگان عالم عبوديت را با « اي كسي كه »‌ ( « يا » را با اين معني «‌ اي » و « سلام »  ) به كار ببريم و بگوييم اي كسي كه با اعمال شايسته ات نفس مطمئنه خود را به نمايش گذاشتي و در راه عبادت الهي خلوص خود را نشان دادي سلام بر تو ؛  ما نيز آرزو داريم در راه تو كه همانا راه عبوديت خالصانه ، بي ريا و بي شرك خداي عالميان است حركت كنيم ، با انجام كارهاي تو از قبيل : شجاعت ، ايثار ، تسليم نشدن در مقابل طاغوت و زورگويان با اين كه در اين راه مورد غضب دشمنان دين نيز قرار بگيريم ، بندگي و عبادت خالصانه و ... را سرمشق خود قرار داده ايم . براي تجليل از اعمال خداپسندانه ات كه بيني شيطان را به خاك ماليدي و به ملائكه نشان داديد كه چرا خداوند وقتي انسان را آفريد به خود تبريك گفت ، به ملائكه فهمانديد كه چرا مي بايست در مقابل انسان به سجده مي افتادند. اين است نمونه اي از عظمت خليفه خداوند بر روي زمين.
مي دانيم كه نمي توانيم به آن مقام شامخ شما ؛ كه در قله عبوديّت و بندگي خداي تبارك و تعالي قرار داريد برسيم ولي تمام همّ و غم خود را به كار  مي بريم كه در همان مسير در حد وسع و توان حركت كنيم و ان شاء الله آني و حتي كمتر از آني از مسير مستقيم الهي انحراف و زاويه اي پيدا ننماييم. خدايا به حق بندگان خاصت ما را هم ياري فرما !‌
ما نيز در حد وسع و توانمان از خدا مي خواهيم كه ما را در امتحاناتي كه قرار مي دهد رو سفيد و سربلند بيرون بياورد و از ما امتحاني را كه امكان قبولي ندارد نگيرد و به ما چيزي به غير از آن چه در توان و طاقت ما است مُحوّل نفرمايد. بار الها به حق بندگان صالح و شايسته ات ، به حق بندگان خالص و سربلندت ، ما را آني به خودمان واگذار مفرما ، ما را از شر نفسي كه به بدي ها دعوت مي كند :  عجول است و نادان ، و زود فريب شيطان را مي خورد واگذار مفرما و توفيق عنايت فرما تا اين نفس امّاره خود را با اعمال عبادي ( مثل نماز و روزه و ... ) تربيت كنيم تا به نفس مطمئنه ان شاء الله تبديل نماييم و بتوانيم از شرّ شيطان و نقشه ها و وسوسه هاي آن رجيم ( رانده شده از درگاه الهي ) خلاصي يابيم و از دام هاي شيطان و قبيله اش رهايي يافته و در راه مستقيم خودت براي تقرّب هر چه بيشتر به درگاه نوراني ات رهسپار شويم و روز به روز به خودت نزديك و نزديك تر شويم. خدايا ما را در راه مستقيم خودت ثابت قدم بدار و ما را بر كافران پيروز بگردان گناهان ما را بيامرز ، خطاهاي ما را بپوشان و خودت اعمال و كارهاي ما را اصلاح بفرما. ما را در هر كاري كه وارد مي شويم و از هر كاري كه خارج مي شويم ياري بفرما كه از روي خلوص نيّت ( خالصانه ) جهت تقرب به درگاهت باشد. براي ما از نزد خود نيرويي ياري گر قرار بده. خدايا به ما حكمت بياموز و به انسان هاي صالح خودت مُلحق بفرما و در جمع نيكوكاران بميران و در جمع صالحان ، با تقوايان ، نمازگزاران و روسفيدان محشور بفرما !‌ الهي آمين.

دعوت قرآن براي پرهيز از شرك :
آري فقط بگو : قُلْ اِنَّمَا اَدْعُو رَبِّی وَلَا اُشْرِکُ بِهِ اَحَدًا  « بگو همانا فقط پروردگارم را می خوانم و احدی را شریک او نمی کنم. »
عزيزان لطفاً‌ به آيات زير و معاني آن خوب دقت كنيد :
در سوره مائده آیه 109 میفرماید: يَوْمَ يَجْمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُواْ لاَ عِلْمَ لَنَا إِنَّكَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ«‌ روزی که تمام انبیا را جمع کنیم و از آنان سوال شود چه قدر شما را اجابت کردند گویند ما اطلاعی نداریم فقط تويی که عالم به همه چیزی »
سوره احقاف آیات 5 و 6 : وَمَنْ اَضَلُّ مِمَّن يََدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ اِلَی يَومِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ -  وَاِذَا حُشِرَ النَّاسُ کَانُوا لَهُمْ اَعْدَاء وَکَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ کَافِرِينَ. «‌ وکیست گمراهتر از آن که غیر خدا را می خواند کسی را که اجابت نمی کند او را تا قیامت و آنان از دعا و خواندن ایشان غافلند. و چون مردم محشور شوند دشمنان ایشان گردند و به عبادت ایشان کافرند.»
و همچنین سوره یونس آیات 28و29 میفرماید: وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ اَشْرَکُواْ مَکَانَکُمْ اَنتُمْ وَشُرَکَآوُکُمْ فَزَيََّلْنَا بَيْنَهُمْ وَقَالَ شُرَکَآوُهُم مَّا کُنتُمْ اِيَانَا تَعْبُدُونَ -  فَکَفَی بِاللّهِ شَهِيدًا بَيْنَنَا وَبَيْنَکُمْ اِن کُنَّا عَنْ عِبَادَتِکُمْ لَغَافِلِينَ.  « و روزی که همه ایشان را محشور سازیم سپس به کسانی که مشرک شدند می گويیم شما و شریکانی که قائل شدید برجای خود باشید پس میان ایشان جدايی  می افکنیم و شریکان ایشان گویند شما ما را نمی پرستیدید. خداوند بین ما و شما برای شهادت کافی است براستی که ما از عبادت شما غافل بودیم. »
سوره فاطر آیات 13و14 وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَمْلِکُونَ مِن قِطْمِيرٍ - ان تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءکُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَکُمْ وَيَوْمَ الْقِيََامَةِ يََکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ وَلَا يُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِيرٍ.  « و آنان را که غیر از خدا می خوانید مالک پوست هسته خرمائی نیستند. اگر بخوانید شان دعای شما را نشنوند و اگر بشنوند جوابتان ندهند و روز رستاخیز شرک شما را انکار کنند و کسی مانند خدای آگاه تو را خبر ندهد. »
و بالاخره به مثال قرآن گوش کنید در سوره حج آیات 73و 74 که میفرماید: يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَّا يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ - مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ «‌ ای مردم مثلی زده شد به آن گوش دهید محققاً کسانی را که می خوانید غیر از خدا و پایین تر از او هرگز مگسی را خلق نکنند و اگر چه برای آن اجتماع کنند و اگر مگس چیزی از ایشان برباید از ا و نتوانند پس گیرند طالب و مطلوب ( خواننده و خوانده شده ) هر دو عاجزند. - قدر خدا را آنچه سزاوار عظمت اوست نشناختند زیرا خدا توانای عزیز است.»
بعضی از مردم در توجیه این اعمال خود می گویند که ما آن ها را شفیع در پیش خدا می دانیم و این کارها عبادت نیست! قرآن کریم پاسخ این سخنان باطل را فرموده سوره یونس آیه 18 میفرماید وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللّهَ بِمَا لاَ يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلاَ فِي الأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ « اینان غیر از خدا چیزهائی را  می پرستند که نه ضرر می رساند و نه سودی عایدشان می کنند و می گویند اینها شفیعان ما نزد الله هستند! بگو آیا خدا را از وجود چیزهائی با خبر می سازید که خداوند در آسمانها و زمین سراغی از آنها ندارد! خداوند منزه است از آن چیز هائی که مشرکان شریک او قرار میدهند»
و در سوره زمر آیات 43 تا 46 می فرماید : أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ شُفَعَاء قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ - قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ - وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ - قُلِ اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ عَالِمَ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ أَنتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبَادِكَ فِي مَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ « آيا غير از خدا شفاعتگرانى براى خود گرفته‏اند بگو آيا هر چند اختيار چيزى را نداشته باشند و نينديشند - بگو شفاعت‏يكسره از آن خداست فرمانروايى آسمانها و زمين خاص اوست‏سپس به سوى او باز گردانيده مى‏شويد - و چون خدا به تنهايى ياد شود دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند منزجر مى‏گردد و چون كسانى غير از او ياد شوند بناگاه آنان شادمانى مى‏كنند - بگو بار الها اى پديدآورنده آسمانها و زمين [اى] داناى نهان و آشكار تو خود در ميان بندگانت بر سر آنچه اختلاف مى‏كردند داورى مى‏كنى. »
ببینید خداوند به ما بندگانش در سوره ي مباركه ي بقره آيه 186 فرموده :  وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ « و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [بگو] من نزديكم و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند اجابت مى‏كنم پس [آنان] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند باشد كه راه يابند.» 
و بعضی هم دوست داشتن و محبت زیاد به انبیا و اولیا را سبب این کار ها می دانند ولی خداوند افراط در این کار را شرک می داند و در سوره بقره آیه 165 می فرماید: وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَاداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِيعاً وَأَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ«و بعضی از مردم کسانی از غیر خدا را مانند خدا می گیرند! و آنان را دوست می دارند مانند دوست داشتن خدا ! و مؤمنین خدا را بیش از هر چیز دوست می دارند و اگر چه ستمگران هنگام دیدن عذا ب می بینند که حقاً قدرت و توانائی مخصوص خداست و حقاً عذاب خدا سخت است.»

مسير انحراف اديان پيشين  :
وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن تَقُولَ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا   و ما پنداشته بوديم كه انس و جن هرگز به خدا دروغ نمى‏بندند. ( سوره جن آيه 5 )
وَإِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنتَ قُلتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِن دُونِ اللّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِن كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلاَ أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ - مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ و [ياد كن] هنگامى را كه خدا فرمود اى عيسى پسر مريم آيا تو به مردم گفتى من و مادرم را همچون دو خدا به جاى خداوند بپرستيد گفت منزهى تو مرا نزيبد كه [در باره خويشتن] چيزى را كه حق من نيست بگويم اگر آن را گفته بودم قطعا آن را مى‏دانستى آنچه در نفس من است تو مى‏دانى و آنچه در ذات توست من نمى‏دانم چرا كه تو خود داناى رازهاى نهانى. جز آنچه مرا بدان فرمان دادى [چيزى] به آنان نگفتم [گفته‏ام] كه خدا پروردگار من و پروردگار خود را عبادت كنيد و تا وقتى در ميانشان بودم بر آنان گواه بودم پس چون روح مرا گرفتى تو خود بر آنان نگهبان بودى و تو بر هر چيز گواهى(سوره مائده آيات 117 – 116 )
وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ و يهود گفتند عُزَيْر پسر خداست و نصارى گفتند مسيح پسر خداست اين سخنى است [باطل] كه به زبان مى‏آورند و به گفتار كسانى كه پيش از اين كافر شده‏اند شباهت دارد خدا آنان را بكشد چگونه [از حق] بازگردانده مى‏شوند ( سوره توبه آيه 30 )
همان طوري كه مي بينيم مسير انحراف اديان پيشين با دروغ گفتن براي رسيدن به مطامع دنيايي شروع شد قرآن مي فرمايد شما خودتان نيز مي دانيد كه دروغ مي گوييد ، مسير را اشتباه مي رويد و آيات خدا را با قيمتي ناچيز     ( براي مطامع قليل دنيايي ) مي فروشيد همه را مي دانيد ؛ اين كارها را براي اين انجام مي دهيد كه زندگي زودگذر دنيايي را دوست مي داريد و دنياي آخرت را رها كرده ايد. براي اين كه مال ، مقام و موقعيت خود را از دست ندهيد ، حاضر به اذعان به حق نيستيد ، حاضر به بازگشت به مسير حق و مسير مستقيم الهي نيستيد و خودتان بر اين كارتان آگاه هستيد تا جايي كه آن قدر عناد و لجاجت نشان مي دهيد كه ديگر تمام در هاي هدايت را به روي خود  مي بنديد و خود را به دست دشمن خود ( شيطان ) ‌مي سپاريد و او هم قسم خورده است كه شما را تا ورطه نابودي ، تا عمق آتش جهنم -  كه همان اعمال ظالمانه خودتان است در اين دنيا انجام مي دهيد- پرتاب نمايد. همان اعمالي كه با قساوت و ظلم درباره خود و ديگران انجام داديد با اعمال پست خود سايرين را در آتش ظلم خود عذاب داديد حالا بچشيد همان آتشي را كه در حق ديگران انجام داديد به خودتان باز مي گردد.

امام حسين ( ع ) و اصلاح دين :
سر سلسله مردم آزاد حسين است                   آنكس كه نداد دست بيعت به طاغوت حسين است
با حبّ تمامي به الله راه افتاد               ذره اي ترديد به خود راه نداد در ره حق حسين است
خود و اهل بيت و اصحاب وفادارش        جملگي براي رضاي حق جهاد كردند حسين است
لحظه اي از عشق خود به خدا              كم نكرد و تسليم طاغوت نشد در امتحان الهي حسين است
با اذن خدا قرباني حج خود را               به دشت كربلا آورد تمام عشق و خلوص حسين است
افراشت پرچم شهادت طلبي                در ره حق را تا به قيامت در دشت كربلا حسين است
آن كه فرياد او تا ابد در گوش زمان        مي پيچد آيا ياريگري است مرا در راه خدا حسين است
بر روح پاكش و اصحاب وفادارش صلوات
با توجه به آيات صفحات قبل ديديم كه اديان پيشين دچار انحراف شدند و از مسير توحيدي دور شدند و دين خود را به گمراهي كشاندند از اين منظر مي توان ادعا كرد كه در دين خاتم (صَلَّ اللهُ عليهِ‌ وَ آلِه وَ سَلَّمْ ) نيز  مي رفت كه انحرافي شكل گيرد و طاغوتيان اسلام را قبضه نمايند كه خون امام شهيد ( ع ) و اصحاب با وفاي آن حضرت  با آن رشادت و جهاد بي مثالشان ، نهال دين اسلام را آبياري نمود و آن را رشد داد و چنان پرچم سرخي را در كربلا برافراشت كه تا قيامت هدايت گر خواهد بود تا مسلمانان به بيراهه نروند. و در طول تاريخ نداي امام حسين(ع) مي پيچد كه «‌ هَل مِنْ ناصِرٍ يَنْصُرني » آيا ياريگري است كه با ياري من كه همانا : ] « يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ – به طاغوت كفر ورزد ( از او اطاعت نكند. ) » [ ،    امر به معروف و نهي از منكر و اصلاح امور امت جَدّم است ؛ اسلام ناب محمدي ( ص ) را ياري نمايد. خدايا توفيق عنايت فرما !‌ اَلْهُمَّ صَلِّ عَليَ مُحَمَّدٍ وَ‌ آلِ مُحَمَّدْ وَ‌ عَجّلْ فَرَجَهُمْ .
راستي اگر من و شما در يك موقعيتي قرار بگيريم كه بخواهيم در تقابل حق و باطل ، حق را انتخاب كنيم آيا موفق خواهيم بود ؟ آيا خواهيم توانست جبهه حق را بشناسيم و به ياري آن بشتابيم  در سنين نوجواني و جواني كه با توفيقات الهي دل ها پاك بود و در عزاداري ماه محرم شركت مي كرديم در دلمان مي گفتيم مردم كوفه عجب انسان هاي ناداني هستند كه به نداي امام زمانشان پاسخ نمي دهند و به ياريش نمي شتابند بلكه بر آن حضرت سنگ پرتاب مي كنند و... مي گفتيم اي كاش در آن زمان بوديم و به ياري اماممان مي شتافتيم!‌
اما عزيزان واقعاً‌ چه چيزي باعث مي شود كه انسان نتواند در جبهه حق قرار بگيرد و نتواند از حق دفاع كند آيا به راستي قادريم اصلاً‌ حق را تشخيص دهيم يا ما هم در هاي و هوي و غوغا سالاري جبهه باطل سرگردان مي شويم و حق را گم مي كنيم !‌ خدايا به خودت پناه مي بريم. چه چيزهايي مي تواند به ما حق را نشان دهد و به ما كمك كند كه از حق و راستي دفاع كنيم و در اردوگاه حق حاضر باشيم؟
امام حسين ( ع ) به لشكريان يزيد اعلام مي فرمايند اي لشكريان شما حق داريد صداي حق من را نشنويد و در مقابل من بايستيد چرا كه شكم هايتان را با حرام پر كرده ايد. ديگر قادر نخواهيد بود حق را تشخيص دهيد.

عوامل تشخيص حق :‌
چه عواملي در تشخيص حق از باطل دخيل است ؟ آري اولين ياريگر و هدايت كننده قرآن است كه از آن به « فرقان » نيز تعبير مي شود يعني  « جدا كننده حق از باطل » اين معجزه جاويدان الهي كه خداوند حفظ و نگهداري آن را از دستبرد تحريف و انحراف تضمين فرموده است. تا قيامت پا برجا است فقط كافي است كه به آن چنگ بزنيم از قرآن و اهل بيت پيامبر ( صَلَّ اللهُ عَلَيهِ وَ‌ آلِه وَ سَلَّمْ ) دور نشويم. آن گاه اميد است كه حضرت باريتعالي با دست عنايت خود ما را ياري فرمايد و اِنْ شاء‌الله اعمال ما را اصلاح مي فرمايد راه را از بيراهه به ما نشان مي دهد و در گرفتاري ها و مشكلات ياريگر ما خواهد بود. و ما نيز هميشه از خدا خواهيم خواست كه « إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ - اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ » و آن گاه چه بسا اگر لياقت بيشتري از خود نشان دهيم توفيق جهاد در راهش را نيز به ما عنايت خواهد فرمود. فقط يادمان باشد كه حق نداريم از جبهه جهاد فرار كنيم و پا پس بكشيم مراقب باشيم كه در وادي شرك  و كفر نيفتيم كه تمام اعمالمان تباه خواهد شد و در دنيا و آخرت از زيانكاران خواهيم شد. خدايا به خودت از شرّ شيطان رانده شده پناه مي آوريم . وَكْفِنا يا قاضي الحاجات و يا كافي المُهمّات اِنَّكَ‌ عَلي كُلِّ شَيٍ قَدير .

**********************************

پاورقی ها :‌

- مجمع البحرین، ج 5، ص 274؛ العین، ج 5، ص 293.

- حنيف از ماده حنف ( بر وزن هدف ) به معنى تمايل پيدا كردن از گمراهى به درستى و راستى است، در حالى كه جنف، عكس آن است؛ يعنى از راستى به كجى گرائيدن، و از آن جا كه پيروان توحيد خالص، از شرك، روى گردان شده و به اين اصل اساسى متمايل مى‏شوند، به آنها حنيف گفته مى‏شود. و نيز به همين دليل، يكى از معانى حنيف، مستقيم و صاف است. و از اين جا روشن مى‏شود، تفسيرهایى كه مفسران براى كلمۀ حنيف كرده‏اند، مانند حج خانۀ خدا، پيروى از حق، پيروى ابراهيم (ع) و اخلاص عمل، همگى به همان معناى كلى و جامع، بازگشت مى‏كند و اينها هر يك، مصداقى از آن است.  تفسير نمونه، ج 2، ص 605.

- سوره انعام، آيه 161.

- یونس، از آيه ي 105 تا آخر سوره آيه 109( لطفاً‌ آيات نوراني قرآن را با آرامش و دقت تلاوت فرماييد. )

- ( سوره مبارکة زمر/ آیه 67 )‌

- (سوره مبارکة نساء/ آیه 116)

- ( سوره مبارکة روم/ آیات 31و32 )

- (سوره مبارکة عنکبوت/ آیه 41 )

- ( سوره مبارکة زمر/ آیه 65 )

- ( سوره مبارکة ابراهیم/ آیه 18 )

- ( سوره مبارکة لقمان/ آیه 13 )

- ( نورالثقلین، ج4،ص497 )

- لازم به تذکر است که همه اقسام شرک، به نوعی موجب کفر خواهد شد، البته باید دقت کرد که مراد ما از کفر اعم از کفر کلامی و فقهی می باشد.

- سوره ي مباركه ي مائده ، آيه ي  17.

عترت






*********************************************************

سایر موضوعات مرتبط :

ارزش و جایگاه صلوات

زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها

زندگی نامه امام سجاد علیه السلام

دعای ششم صحیفه سجادیه ( دعا به وقت صبح و شام )

دعای پانزدهم صحیفه سجادیه ( دعا به وقت بیماری یا روی آوردن بلا و اندوه )

دعای بیست و چهارم صحیفه سجادیه ( برای پدر و مادر )

وصیت نامه شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی ( سردار دل ها )

حدیث « کساء » با معنی فارسی و ترکی آذری

فایل پی دی اف PDF حدیث « کساء » با معنی فارسی و ترکی آذری

فایل پی دی اف PDF خطبه غدیر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با معنی فارسی و ترکی آذری

خطبه غدیر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با معنی فارسی و ترکی آذری ( قسمت اول )

خطبه غدیر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با معنی فارسی و ترکی آذری ( قسمت دوم )

زیارت اربعین با معنی فارسی و ترکی آذری

فایل پی دی اف pdf زیارت اربعین با معنی فارسی و ترکی آذری

زیارت عاشورا با معنی فارسی و ترکی آذری

فایل پی دی اف PDF زیارت عاشورا با معنی فارسی و ترکی آذری


*********************************************************